یا بدان رخ نظری بایستی


یا بدان رخ نظری بایستی

یا از آن لب شکری بایستی
یا از آن لب شکری بایستی
یا مرا در غم و اندیشهٔ او
یا مرا در غم و اندیشهٔ او
چون دل او دگری بایستی
چون دل او دگری بایستی
نیست از دل خبرم در غم او
نیست از دل خبرم در غم او
از دل او خبری بایستی
از دل او خبری بایستی
مدتی تخم وفا کاشته شد
مدتی تخم وفا کاشته شد
بجز امید بری بایستی
بجز امید بری بایستی
آخر این تیره شب عیش مرا
آخر این تیره شب عیش مرا
سالها شد سحری بایستی
سالها شد سحری بایستی
یارب این یارب بی فایده چیست
یارب این یارب بی فایده چیست
آخر این را اثری بایستی
آخر این را اثری بایستی
رشتهٔ صحبت ما را پس از این
رشتهٔ صحبت ما را پس از این
به از این پا و سری بایستی
به از این پا و سری بایستی
همه بگذاشتم آخر به دلش
همه بگذاشتم آخر به دلش
انروی را گذری بایستی
انروی را گذری بایستی